دوست دختر
فقر چیزخیلی بدی است.بعضی ها (شما بخوانید خیلی ها) آدم های فقیر را تحویل نمی گیرند.البته تقصیر خودشونه !
دیروز که طبق معمول می خواستم به مدرسه بروم حس کردم که امروز روز خوبی برایم میشود .به همین دلیل ده دقیقه زودتر از خانه بیرون آمدم تا تو اتوبوس بتوانم بر روی صندلی آهنی بنشینم(بهتر از سر پا ایستادنه ) پس با آرامش وخونسردی وبه آرامی به سمت ایستگاه به راه افتادم .
تو راه چشمم به دختر وپسر هایی افتاد که داشتند از روبرو می آمدند.
با خودم فکر کردم که :مگه من چه چیزیم از این پسر ها کمه که حتی تا حالا یه دوست دختر هم نداشتم...
تو همین فکرا بودم که دیدم تو اتوبوسم یه صندلی پیدا کردم و نشستم
... : همه ی بر و بچه های محل دارند (دوست دختر) آخه چرا من ندارم؟حتما از خنگی خودمه مگه علی تریپش از من بهتره یا چشماش خوش رنگ تر از چشمای منه....
ایستگاه "86" : به ! یه دختر خانوم خوشگل و ظاهرا مودب اومد رو صندلی عقبی من نشست.اتو بوس حرکت کرد .
... :واقعا چی میشه یه دوست صمیمی مثل این دختر خانوم داشتم؟! اگه ...
یه دفعه دختره به من گفت :آهای پسره !...
از خجالت نتونستم به پشت سرم نگاه کنم مثل آهنربای قوی چسبیده بودم به صندلی آهنی: باورم نمی شه یعنی ... خدایا شکرت....
دوباره همون دختره به آرامی جوری که من میشنیدم گفت : به به ....چه پسر نازی.....چه آقایی......تا حالا پسر به این نازی ندیده بودم....خیلی خوگلی ....تو ماهی....ببینم با من دوست میشی...بیا این شکلات مال تو...خب من میرم گریه نکنی ها ...بای بای.
من که از خجالت مثل لبو سرخ شده بودم و تنم از شدت گرمی و عرق مثل آتیشی شده بود که عرق ها رو تو صد درجه سانتی گراد به بخار تبدیل می کرد .....
همین که خواستم برگردم بگم : عزیزم تو هم خیلی خوشگلی ومنم دوست دارم که یکهو پا شد و تو ایستگاه "100"پیاده شد .
من اینبارکه خواستم برم دنبالش اینبار صندلی مثل آهنربایی که تو قطب باشه منو محکم کشید .
... : خیلی حیف شد. الحق که من عرضه ندارم(بی ارزه)... حیف اون دختر که من باهاش دوست بشم....باید یه نشونی ازش بگیرم ...شاید خانومی که باهاش سوار شد و کنار اون نشسته آدرسی ازش داشته باشه؟!...نه دیگه نباید خجالت بکشم .
پس بدون درنگ بلند شدم تا از خانومه درباره دختره سوال کنم.وقتی نگاهش کردم "خشک شدم"وبرگشتم وسر جام نشستم ...
... :نه امکان نداره یعنی........ وای من چه گیجی هستم...
واقعا که من خیلی خیال پرداز هستم .
اگه بخواهید بدونید چی شده فقط همینو میتونم بگم که : تو بغل اون خانوم پسر بچه ای در حالی که شکلات دستش بود خوابش برده بود .
“hgv” "پارانتز" ح.ق.و
براساس تحقیقی که روز چهارشنبه در روزنامه تایمز انتشار یافت, "محمد" پس از "جک" , محبوبترین نام در انگلیس است و تا آخر امسال نخستین نام محبوب در این کشور می شود.
نام محمد با اشکال مختلف املایی در سال 2006 روی پنج هزار و 91 و نام جک بر روی 6 هزار و 928 نوزاد انگلیسی گذاشته شده است.
نامهای توماس, جاشوئا و اولیور در ردیفهای سوم ,چهارم و پنجم فهرست نامهای محبوب در انگلیس قرار گرفته اند.
به گفته کارشناسان علت استفاده فزاینده از نام محمد , افزایش تعداد خانواده های مسلمان است که دوست دارند به احترام پیامبرشان نام وی رابر کودکان خود بگذارند.
اختلاف در تلفظ و املای نام محمد به این علت است که خانواده های مسلمان انگلیس از کشورهای مختلف و با لهجهه های مختلف هستند.
یک میلیون و 560 هزار مسلمان در انگلیس زندگی می کنند که 3 درصد جمعیت کل این کشور را تشکیل می دهند
.http://www.iribnews.ir
www.parantez.tk
اسم آن خانم، فاطمه است و براى آن بزرگوار هشت لقب ذکر کردهاند: صدیقه، راضیه، مرضیه، زهرا، بتول، عذرا، مبارکه و طاهره (۱) . از بعضى روایات استفاده مىشود که زکیه و محدثه از القاب آن خانم است و کنیه او ام ابیها است. (۲)
عمر آن بزرگوار تقریبا هجده سال است. در روز جمعه بیستم جمادى الثانى سال دوم بعثتبه دنیا آمد (۳) و سال یازدهم از هجرت، سوم جمادى الثانى (۴) به دست گردانندگان سقیفه بنى ساعده شهید شد.
شخصیتحضرت زهرا را با این بحث کوتاه نمىتوان معرفى کرد و آنچه در اینجا آورده مىشود، قطرهاى از دریاى فضیلت آن صدیقه شهیده است.
شخصیت اسلامى از دو راه یافت مىشود: از راه نسب و از راه حسب و فضایل نفسانى. شخصیت نسبى که اسلام آن را پذیرفته است، تحت تاثیر عوامل مختلفى است: قانون وراثت، تغذیه از راه مشروع، تاثیر محیط، تاثیر همسر و رفیق، اولاد صالح و غیره در تشکیل چنین شخصیتى نقش دارند. زهرا سلام الله علیها از نظر قانون وراثت، پدرى چون رسول گرامى دارد که به گفته سعدى همه مراتب انسانیت را به کمالاتش پیموده است. همه تاریکىها به جمالش روشن شده است و همه صفات او در انتهاى خوبى است:
بلغ العلى بکماله کشف الدجى بجماله حسنت جمیع خصاله صلوا علیه و آله
مادرى چون خدیجه دارد که باید گفت اسلام مرهون زحمات آن بزرگوار است. مادرى که سه سال، مسلمانان محصور در شعب ابى طالب را اداره کرد و همه اموال خود را در این راه خرج کرد. مادرى که چندین سال در مکه با آن مصیبتهاى کمر شکن ساخت، و دوش بدوش رسول اکرم، اسلام را یارى فرمود و در این راه سنگها به بدن مبارکش فرود آمد، بى حرمتیها به او وارد شد، شماتتها در این راه دید و هرچه این اتفاقات بیشتر مىشد، صبر و استقامت او زیادتر مىگشت.
و اما از نظر قانون تاثیر غذا: مورخین نوشتهاند که وقتى اراده حق تعالى به خلقت زهرا سلام الله علیها تعلق گرفت، پیامبر گرامى مامور شد که چهل شبانه روز در کوه حرا به ریاضت دینى پردازد. (۵)
حضرت خدیجه در خانه خود، از مردم گوشه گرفته و به عبادت مشغول بود و پیامبر گرامى در کوه حرا، پس از آن مدت فرمان آمد که پیامبر به خانه بازگردد. از عالم ملکوت براى آنان غذا آوردند. سپس نور زهرا به حضرت خدیجه منتقل شد.
از نظر تاثیر محیط، زهرا علاوه بر آنکه در دامن مادرى فداکار، با گذشت و با استقامت، و در دامن پدرى چون پیامبر گرامى پرورش یافت، محیط زندگى او محیط پر تلاطمى بود. مکه با آن مصیبتها و حوادث ناگوار، محیط پرورش او بود. در شعب ابى طالب با آن حوادثى زندگى کرد که امیرالمومنین در نهج البلاغه آنجا را براى معاویه چنین توصیف مىکند: «شما ما را سه سال در میان آفتاب زندانى کردید، به طورى که بچههاى ما از گرسنگى و تشنگى مردند، بزرگان ما پوست گذاردند، صداى آه و ناله زنها و بچهها بلند بود...» روشن استبچهاى که در این چنین محیطى پرورش یابد; مخصوصا اگر مربىاى چون پیامبر گرامى داشته باشد، استقامت او، صبر او و سعه صدر او زیاد خواهد بود:
ناز پرورده تنعم نبرد راه به دوست عاشقى شیوه رندان بلاکش باشد
زهرا سلام الله علیها از نظر همسر و مصاحب، و از نظر اولاد صالح نیز، فوق العاده است. شوهرى چون امیرالمومنین دارد که بیش از سیصد آیه از قرآن شریف درباره او نازل شده. (۶)
شوهرى که از نظر تاریخ، قطعى است که اسلام مرهون او است. شوهرى که به اقرار خود اهل تسنن، عمر بیش از هفتاد مرتبه در مواقع مختلفه گفته: لولا على لهلک عمر. (۷)
فرزندانى چون حسن، حسین، زینب و کلثوم دارد که اگر نبودند، قطعا اسلام نبود و به گفته امام حسین و على الاسلام السلام (۸) زهرا از نظر فرزند، ام الائمه است، سر مستودع است، مادر عصاره عالم خلقت، حضرت بقیة الله عجل الله تعالى فرجه الشریف است.
و اما از نظر فضایل انسانیت، چه مىتوان گفت در حق کسى که پیامبر گرامى (ص) کرارا دربارهاش فرموده است: ان الله اصطفیک و طهرک و اصطفیک على نساء العالمین. (۹)
همانا خداوند تو را برگزیده و پاکیزه و معصوم گردانیده و تو را بر همه زنها رجحان داده است.
اگر براى فضیلت زهرا چیزى جز سوره کوثر نبود، زهرا را بس بود که بگوید نزد خداوند افضل و برتر از عالمیانم.
انا اعطیناک الکوثر فصل لربک و انحر ان شانئک هو الابتر. (۱۰)
همانا کوثر را بر تو ارزانى داشتیم، پس براى پروردگارت نماز گزار و قربانى کن، به درستى که بدخواه تو دنباله بریده است.
زهرا از نظر ایمان، راضیه و مرضیه است:
«یا ایتها النفس المطمئنة ارجعى الى ربک راضیة مرضیة فادخلى فى عبادى و ادخلى جنتی». (۱۱)
«اى نفس مطمئنه! – که به مقام شهود رسیدهاى – بیا به سوى پروردگارت خشنود شده، و داخل در زمره بندگان من شو و داخل شو در بهشت من.» ما باید بدانیم که القاب چهارده معصوم، کنیههاى آنان و اسماء آنان بى سبب نیست. همه آنها سر دارد. معنى ندارد زهرا، صدیقه; زکیه; طاهره; محدثه و ... نباشد و به اینگونه لقبها متصف شود. اگر جبرئیل نیاید و با او محادثه نکند و به او محدثه بگویند، دروغ است: تعالى الله عما یقول غیر العارفین فى حقهم، و معنى ندارد کسى محدثه باشد و ایمانش به مرتبه شهود نرسیده باشد.
زهرا از نظر علم داراى مصحف است.
از نظر روایات، کتابهایى نزد ائمه طاهرین است که از جمله آن کتابها مصحف فاطمه سلام الله علیها است.
این کتاب را ائمه به آن افتخار مىکردهاند و مىگفتند: علم ما کان و یکون و ما هو کائن در آن است; و به خط امیرالمؤمنین و املاى حضرت زهرا سلام الله علیهما مىباشد. (۱۲)
زهرا از نظر زهد
شبى که زهرا به خانه امیرالمومنین مىرفت، امیرالمومنین فرش خانهاش را از شن تهیه کرد و رسول اکرم جهازیهاى براى زهرا سلام الله علیها تهیه فرمود که همه آن جهازیه شصت و سه درهم مىشد.
جهازیه عبارت بود از:
۱- عبا ۲- مقنعه ۳- پیراهن ۴- حصیر ۵- پرده ۶- لحاف ۷- دستک ۸- بالش ۹- آفتابه ۱۰- آب خورى ۱۱- کوزه ۱۲- کاسه ۱۳- آسیاى دستى ۱۴- مشک آب ۱۵- حوله ۱۶- پوست گوسفند.
پیامبر گرامى چون جهازیه را دید از چشمهاى مبارکش اشک جارى شد و فرمود: «خدایا این جهازیه را که غالب آن از گل است مبارک کن!» (۱۳) زهرا به خانه شوهر مىرود و در وسط راه پیراهنى را که از جمله جهازیه او است، به فقیر مىدهد و با همان پیراهن کهنهاى که داشتبه خانه امیرالمؤمنین رهسپار مىشود. (۱۴)
شب عروسى پایان گرفت و صبح، پیامبر گرامى به دیدن زهرا آمد و هدیه آورد. هدیه پیامبر گرامى این بود: على فاطمة خدمت ما دون الباب و على على خدمت ما خلفه.
کارهاى داخل خانه براى فاطمه است و کارهاى خارج از خانه براى على.
زهرا از این هدیه، ازاین تقسیم کار به قدرى خشنود شد که فرمود:
ما یعلم الا الله ما داخلنى من السرور (۱۵)
جز خداوند کسى نمىداند که از این تقسیم کار چقدر خشنودم.
عبادت زهرا
در روایات آمده است که زهرا به قدرى روى پا ایستاد و عبادت کرد که پاهاى او متورم شد (۱۶) امام حسن علیه السلام مىگوید، مادرم از اول شب تا صبح عبادت مىکرد و هرگاه از نماز فارغ مىشد، به دیگران دعا مىکرد. از او پرسیدم که چرا به ما دعا نکردید؟ فرمود: عزیز من اول دیگران، سپس ما – الجار ثم الدار. – (۱۷)
تسبیح حضرت زهرا سلام الله علیها بسیار با فضیلت است. امام صادق علیه السلام فرموده:
«تسبیح جدهام زهرا سلام الله علیها نزد من از هزار رکعت نماز بهتر است» . (۱۸)
مىگویند: زهرا براى کمک، خادمهاى لازم داشت و گرفتن خادم و خادمه در آن زمان رایج و بلکه لازم بود. چون زهرا سلام الله علیها بر رسول الله وارد شد قبل از آنکه در این مورد چیزى بگوید، پیامبر فرمود: زهرا جان مىخواهى چیزى به تو یاد دهم که بهتر از دنیا و آنچه در آن استباشد؟ و تسبیح مشهور را به او یاد داد.
زهرا سلام الله علیها با خوشحالى تمام به خانه بازگشت و به امیرالمومنین عرض کرد با دعایى که از پدرم صلوات الله علیه گرفتهام، خیر دنیا نصیب من شده است.
سخاوت و ایثار زهرا
مفسرین شیعه و سنى اتفاق دارند که روزى زهرا سلام الله علیها با اطرافیانش روزه بودند. در هنگام افطار فقیرى رسید و از آنها چیزى خواست. زهرا، شوهرش، بچههایش و خادمهاش افطار خود را به آن گدا دادند. زهرا براى افطار روز بعد نانى تهیه کرد. یتیمى آمد، زهرا نان را به یتیم داد در مرتبه سوم نانى تهیه نمود اسیرى آمد و افطار خود را به او داد و بالاخره هر سه شب را بدون افطار صبح کرد و آیه شریفه نازل شد «و یطعمون الطعام على حبه مسکینا و یتیما و اسیرا. انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاءا و لا شکورا!» (۱۹) «و اطعام کردند طعامى را که دوست داشتند به مسکین و یتیم و اسیر جز این نیست که این کار را فقط براى خدا مىکنیم و از شما جز او سپاسى نمىخواهیم» . (۲۰)
در خاتمه به تفسیر کنیه و اسم ایشان مىپردازیم.
براى القاب زهرا، تفسیرها، تاویلها و گفتگوها چندان است که در این نوشته مجال بازگو کردن همه آن نیست فقط به طور فشرده به تفسیر کنیه و اسم ایشان مىپردازیم.
زهرا را ام ابیها گفتهاند و این کنیه را که افتخارى بر آن حضرت است، پیامبر گرامى به ایشان داده است. (۲۱)
ام ابیها به معناى «مادر پدرش» ; یعنى زهرا مادر پدر خویش است. این کنیه معانى مختلفى دارد اما بهترین معنى همان است که پیامبر (ص) به این کنیه داد یعنى: «زهرا علت غایى جهان هستى است.» و اگر کسى ادعا کند که واسطه فیض عالم هستى نیز هست، ادعاى او بدون دلیل به گزاف نیست.
واما فاطمه، فاطمه را فاطمه گفتهاند و این تسمیه اسرارى دارد و همه آن اسرار از روایات بهرهمند است:
۱- سمیت فاطمة فاطمة لانها فطمت من الشر (۲۲)
فاطمه، فاطمه نامیده شده است; چرا که از شر بریده و جدا است.
این جمله اشاره به عصمت زهرا سلام الله علیها است; زیرا مسلما معصومه است و آیه «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» (۲۳) درباره او است. (۲۴)
۲- سمیت فاطمة لانها فطمت عن الطمث. (۲۵)
فاطمه را فاطمه گوید زیرا بریده است از خونى که زنها مىبینند. این تفسیر اشاره به طهارت ظاهرى زهرا سلام الله علیها است; زیرا از نظر روایات، چنانچه زهرا مطهره بود از نظر معنى، طاهره بود از خون حیض، نفاس و استحاضه.
۳- سمیت فاطمة فاطمة لانها فطمت عن الخلق فاطمه را فاطمه گفتند، براى اینکه بریده شده بود از خلق.
این تفسیر اشاره به مقام فنا و لقاى زهراى مرضیه است. کسى که در دل او هیچ کس جز خدا نبود دل او فقط مشغول به خدا است.
۴- سمیت فاطمة فاطمة لان الخلق فطموا عن کنه معرفتها.
فاطمه، فاطمه نام گرفت; زیرا مردم از معرفت او بریده شدهاند و قدرت بر شناختحقیقت او ندارند و این تفسیر اشاره به همان مقامى دارد که به واسطه آن مقام ام ابیها نامیده شده است.
۵- سمیت فاطمة فاطمة لانها فطمت هى و شیعتها عن النار. (۲۶)
فاطمه را فاطمه گفتند; چون شیعیان خود را از آتش مىرهاند و نجات مىدهد. این تفسیر اشاره به شفاعت اوست.
۶- سمیت فاطمة فاطمة لان اعدائها فطموا عن حبها
فاطمه را فاطمه گفتند، چون دشمنان او بریده مىشوند ازمحبت او، و روشن است که کسى که محبت اهل بیت را ندارد به رو در آتش انداخته مىشود.
در حق فاطمه چه توان گفت که پیامبر گرامى صلى الله علیه و اله و سلم چون بر زهرا سلام الله علیها وارد مىشد یا زهرا سلام الله علیها بر او وارد مىشد، چهره زهرا سلام الله علیها و دست زهرا سلام الله علیها را مىبوسید و او را استقبال مىکرد و به جاى خود مىنشانید. (۲۷)
و مىفرمود: من بوى بهشت را از سینه زهرا استشمام مىکنم، ولى همین زهرا سلام الله علیها به قدرى براى دیگران متواضع است که وقتى امیرالمؤمنین علیه السلام از او اجاره مىخواهد که کسانى بر خانه زهرا سلام الله علیها وارد شوند، زهرا با آنکه ازاین ملاقات سختبیزار است; (۲۸) اما چون على علیه السلام مىخواهد آن بانوى متواضع درمقابل شوهر مىگوید: خانه، خانه تو و من هم کنیز تو هستم. (۲۹)
زنى مىآید و از زهرا سلام الله علیها مسالهاى سوال مىکند اما چون بیمارى فراموشى دارد، ده بار برمىگردد و مساله را سوال مىکند در بار دهم از زهرا سلام الله علیها عذر خواهى مىکند و زهرا در جواب مىفرماید: «در هر بار، پروردگار عالم به من پاداشهاى زیادى عنایت مىکند پس تکرار سوال تو عذر ندارد» . (۳۰)
زهرا سلام الله علیها وقتى پدر بزرگوارش فضه خادمه را به او داد به دستور پدر کارهاى خانه را قسمت کرد: یک روز زهرا سلام الله علیها کارها را انجام مىداد و روز دیگر نوبت فضه بود. (۳۱)
نباید فراموش شود و بانوان باید بدانند که زهرا سلام الله علیها و همه اهل بیت علیهم السلام سرمشق زندگى ما هستند، همه باید از پیامبر گرامى و خاندان او سرمشق بگیرند.
قرآن چنین دستور مىدهد:
لقد کان لکم فى رسول الله اسوة حسنة لمن کان یرجوا الله و الیوم الاخر... (۳۲)
به تحقیق که رسول خدا سرمشق استبراى کسانى که امید به خدا و روز جزا دارند.
ما اگر سعادت دو جهان را بخواهیم باید پیرو رسول اکرم و اهل بیت گرامى او باشیم. بانوان اسلامى وقتى به سعادت مىرسند که در عفت، ایثار، فداکارى، مردم دارى، شوهر دارى، خانه دارى وتربیت اولاد، پیرو زهرا سلام الله علیها باشند.
صاحب وسایل الشیعه در جلد دوم وسایل قضیهاى از زهرا سلام الله علیها نقل مىکند که همه مخصوصا بانوان اسلامى باید به آن توجه داشته باشند.
مضمون همه روایات چنین است: «فضه خادمه در روزهاى آخر عمر زهرا، سلام الله علیها او را مهموم و مغموم یافت. علت را پرسید زهرا گفت: «چون جنازه مرا بلند مىکنند حجم بدن من نمایان است و نامحرم حجم بدن مرا مىبیند.» فضه مىگوید شکل عمارى را براى زهرا رسم کردم و گفتم: در عجم رسم است افراد باشخصیت را در عمارى مىگذارند. زهرا شاد شد، تبسم نمود و وصیت کرد که جنازه او را در عمارى بگذارند.
همه مىدانیم که وصیت مؤکد کرد که امیرالمؤمنین علیه السلام او را شب غسل دهد و کفن و دفن کند و کسى را هم خبر نکند. (۳۳)
پىنوشتها:
۱- مناقب ج ۳، ص ۱۳۳ و ۱۳۳- بحار الانوار ج ۴۳ ص ۱۶
۲- مناقب ج ۳، ص ۱۳۳ و ۱۳۳- بحار الانوار ج ۴۳ ص ۱۶
۳- شیخ مفید (ره) در حدائق الریاض، مصباح کفعمى (ره) ۴- دلائل الامة طبرى شیعى از امام صادق علیه السلام نقل کرده است.
۵- بحار الانوار ج ۶- بیت الاحزان محدث قمى (ره)، ص ۵
۶- خطیب بغدادى در تاریخ خود ج ۶ ص ۲۲۱ و ابن حجر در صواعق ص ۷۶، شبلنجى در نورالابصار ص ۷۳ از ابن عسکر از ابن عباس: در کتاب خداى تعالى براى هیچ فردى، آنقدر که در فضیلت على علیه السلام نازل شده، آیه نازل نشده است.
۷- سنن بیهقى ج ۷ ص ۴۴۲، ریاض النضره ج ۲ ص ۱۹۶
۸- مقتل خوارزمى ج ۱ ص ۱۸۴- لهوف ص ۲۰
۹- مناقب ابن شهر آشوب ج ۳- امالى صدوق سوره کوثر.
۱۰- سوره کوثر.
۱۱- فجر آیات ۲۷ تا ۳۰.
۱۲- اصول کافى ج ۱ بصائر الدرجات.
۱۳- امالى شیخ طوسى / ۵ ج ۱، ص ۳۹
۱۴- صفورى شافعى در نزهة المجالس ج ۲ ص ۲۲۶.
۱۵- قرب الاسناد – منتهى الامال ج ۱.
۱۶- بحار ج ۴۳ ص ۸۴- منتهى الامال ص ۱۶۱.
۱۷- کشف الغمه ج ۲ س ۲۵ و ۲۶- بحار ج ۴۳ ص ۸۱ و ۸۲.
۱۸- وسائل الشیعه ج ۴ باب ۹ ص ۱۰۲۴.
۱۹- سوره دهر/ (انسان) آیه ۷ و ۸.
۲۰- امالى صدوق ص ۲۱۲- ۲۱۶- تفسیر کشاف تالیف جار الله زمخشرى.
۲۱- مقاتل الطالبین، کشف الغمه
۲۲- مناقب ابن شهر آشوب ج ۳ ص ۲۳۰.
۲۳- احزاب/۴۳.
۲۴- سیوطى در المنثور ج ۵ ص ۱۹۸ زمخشرى در کشاف ج ۱ س ۱۹۳ و . . .
۲۵- مناقب ابن شهر آشوب ج ۳ ص ۳۳۰.
۲۶- بحار الانوار ج ۱۰.
۲۷- الامامة و السیاسة ج ۱ ص ۱۴ علل الشرایع صدوق /۵.
۲۸- ترمذى و ابن عبد ربه در عقد الفرید ج ۲ ص ۳ مناقب ابن شهر آشوب ج ۳.
۲۹- علل الشرایع.
۳۰- بحار الانوار کتاب العلم.
۳۱- بحار ج ۴۳ ص ۲۸- بیت الاحزان ص ۲۰.
۳۲- احزاب آیه۲۱.
۳۳- روضه الواعظین.
منبع :بنیاد اندیشه اسلامی
زندگینامه حضرت فاطمه زهرا
www.parantez.tk
انار
نامهای دیگر: نار، رمان، الفان
عربی: رمان فرانسه: Grenade انگلیسی: Pomegranate لاتین:Punccagranatum فارسی: انار
مشخصات:
از خانواده Puniaceae از سرزمین ایران برخاسته، درختچه ای با شاخه های کمی تیغدار.
ترکیبات شیمایی:
در پوست ریشه انار چهار الکولوئید به نامهای پزودوپله تیه رین، پله تیه رین Pelletierine ایزو پله تیه رین و متیل پله تیه رین و مقدار زیادی تانن یافت می شود و دارای اثر کرم کشی و ضد ورم است.
میوه انار طبیعت سرد و تر دارد ولی قابض نیز می باشد.
در هر یک صد گرم آب انار:
آب 82 گرم، هیدراتهای کربن 16 گرم، سدیم 3 گرم، پروتئین 0.5 گرم، کلیسم 2 میلی گرم، پتاسیم 259 میلی گرم، مواد چرب 0.3 گرم، آهن 0.3 میلی گرم، تیامین 0.03 میلی گرم، ریبو فلاوین 0.03 میلی گرم، ویتامین C چهار میلی گرم، نیاسین 0.3 میلی گرم
در میوه انار ویتامین های B1 ، B2 ، B3 ،B6 و C چهار میلی گرم وجود دارد.
خواص درمانی:
انار شیرین: تولید اخلاط صالح می کند ولی نفاخ است، در گرم مزاجها موجب نعوظ می شود. ترشح ادرار را افزایش می دهد.اگر آب انار شیرین بعد از طعام خورده شود برای تصفیه خون و تقویت کبد و یرقان و خفقان و سرفه گرم و صاف شدن صدا و رفع حکه(خارش) و باز شدن رنگ صورت نافع است. اسراف در خوردن آن مضر است. غذا را در معده فاسد می کند و معده را راست میکند و ایجاد نفخ می کند.
اگر غنچه گل نا شکفته انار شیرین را با کمی زیره سبز سائیده باقدری آب گرم مخلوط و به اطفال شیرخوار بخورانند اسهال ساده آنان را که به سبب دندان در آوردن و عوارض ساده دیگر ایجاد شده باشد، رفع می کند. البته این کار باید چند روز تکرار شود.
انار ترش: طبیعت آن سرد و خشک است و قابض و ترشخ ادرار را زیاد می کند. حرارت معده و غلیان خون را تسکین می دهد
خواص کلی انار:
1. آب ترش و شیرین آن(500-250 گرم) را با حدود 100گرم شکر مخلوط کرده و خورده شود مسهل، صفرا و مقوی معده است و برای تب های صفراوی و جرب مفید است، و بار زن حامله و زردی رنگ صورت و خماری را بر طرف می کند.
2. انار ترش و شیرین را با پیه داخل آن بکوبید و با قند بجوشانید و آب آن را بنوشید، از استفراغ جلوگیری می کند. کسانی که قبل از غذا استفراغ می کنند باید قبل از غذا آن را بخورند.
3. دم کرده گلنار (گل انار) اسهال مزمن صفراوی را بر طرف می کند.
4. دم کرده گلنار به صورت قرقره برای از بردن زخمهای دهان به کار می رود.
5. برای برطرف کردن بواسیر، باید مقعد را با جوشانده پوست انار شست وشو داد.
6. جوشانده پوست ریشه انار کرم معده و روده را از بین می برد.
7. برای بر طرف کردن گلو درد و زخم گلو، جوشانده پوست انار و یا جوشانده ی برگ درخت انار را قرقره کنید.
8. اگر آب انار را با عسل مخلوط کنید و هر روز چند قطره در بینی بچکانید از رشد پولیپ در بینی جلوگیری می کند.
9. کبد را تقویت و رنگ صورت را شاداب می کند و برای صفراوی ها چاق کننده است.
10. برای براق کردن موی سر می توان با جوشانده پوست انار سر را در حمام ماساژ داده بعد از چند دقیقه آبکشی کنند.
11. برای بر طرف کردن سوختگی پوست، گل های انار را له و با روغن کنجد مخلوط کنید و این پماد را روی قسمت سوختگی بمالید.
12. هر شب کمی آب آن را با زهره گاو مخلوط کنید و در وش بچکانید کری را درمان می کند.
13. یک انار کامل را بسوزانید بعد نرم بسایید و با عسل مخلوط کنید و بر سینه و پشت ضماد کنید، سرفه ای که همراه با خون باشد را درمان می کند.
14. آن را شکافته و چند قسمت کنید و در سرکه بپزید بعد آن را بکوبید تا مثل خمیر شود سپس روی زخم بمالید.
15. یک عدد سالم و آبدار آن را در کنار آتش ملایم بپزید، بعد خوب له کرده و ضماد نمایید و رویش راببندید، چرک گوشه ناخن را بر طرف می سازد.
16. اگر داخل انار را خالی کرده و روغن گل سرخ را در آن بریزید و بر آتش ملایم بگذاریم سپس چند قطره در گوش بچکانید برای درد گوش بسیار نافع است.
17. اگر هر روز یک عدد انار سیاه بخورید سرفه های شدید و سخت وسیاه سرفه را درمان می کند.
انار سیاه: برای سیاه سرفه بسیار نافع است
رب انار:
1. رب انار ترش جهت جوش و برفک دهان که در دهان بگیرید بسیار مفیداست.
2. آن را باکمی عسل مخلوط نموده و ضماد کنید، زخم داخل بینی و سودا را درمان می کند.
3. اول معده را پاک سازید بعد رب انار شیرین و کهنه را با میل در چشم بکشید خارش گوش و زخم چشم را درمان می کند.
مصلح آن مصطکی است.
هسته انار:
1. آن را بجوشانید و آبش را بنوشید، اسهال را بند می آورد.
2. آن را همراه با پوسته انار بکوبید و ضماد کنید خارش بدن را رفع می سازد و اگزما را درمان می کند.
پیه انار: آن را بکوبید و ضماد کنید کفش زدگی و ترک خوردگی های پاشنه پا را درمان می کند.
پوست انار:
طبیعت سرد و خشک ترکیب شیمیایی آن از تانن و اسیدهای آلی
1. آب جوشانده آن قابض و مقوی است، برای معالجه اسهال ساده و اسهالی که از مسومیت باشد و اسهال خونی مفید است و از خونریزی ها مخصوصا رحم جلوگیری می کند.
2. کوبیده خشک آن را به اندازه چهار گرم با آب گرم مخلوط کنید و بخورید، کرم های معده و روده را دفع می کند.
3. یک تکه از آن را بصورت یک سکه کوچک قیچی کنید بعد سفیدی و پیه روی آن را بتراشید تا نازک شود و یک ساعت روی آبسه دندان بگذارید و بعد عوض کنید و این عمل را تکرار کنید تا سر باز کند.
4. پاشیدن گرد کوبیده خشک آن برای خشک کردن زخم مصرف می شود.
5. آن را نرم بسایید و شبها به وسیله پنبه در دهانه رحم قرار دهید. ترشحات غیر طبیعی را متوقف می سازد و به عنوان شستشو برای التیام بواسیر و رفع ترشحات سفید مفید است.
6. در آب جوشانده آن بنشینید برای قطع کردن سیلان مفرط، ترشحات عادت ماهانه و همچنین در مواردی که معقد بیرون آمده باشد و همچنین بواسیر مفید است.
7. آن را با جَفت(پوست درخت بلوط) بسایید و روی پنبه بریزید و هر شب ضماد کنید . فیستول یا بواسیر را درمان می کند.
گل انار:
1. آن را بجوشانید و هر روز آب آن را در دهان قرقره کنید، پیوره را درمان و زخمهای دهان را التیام و از خونریزی بن لثه جلوگیری می کند.
2. گل انار را با برگ بو مخلوط بپزید و بر شکم ضماد کنید، از استفراغ جلوگیری می کند.
3. آن را بپزید و خمیر کنید و ضماد کرده و استراحت کنید. این کار را هر شب ادامه دهید کفش زدگی و ترک خوردگی پاشنه پا را بر طرف می سازد.
4. در استعمال خارجی، عصاره آن با گلاب برای رفع ورم چشم، با آب بارهنگ برای زخم آلت تناسلی و با سرکه برای باد سرخ بسیار نافع است.
پوست ریشه درخت انار: 120 گرم از آن را در یک لیتر آب بیست و چهار ساعت بخیسانید. بعد ده دقیقه در همان آب بجوشانید، سپس آن را صاف کرده و هر روز سه فنجان آن را به فاصله هر نیم ساعت بنوشید. قابض و مقوی است. قند ادرار را کم کرده برای کنترل تیلس البول(ادرار) مفید است، خون را تصفیه و از خونریزی رحم جلوگیری می نماید. ضد انگل است و برای دفع کرم کدو مفید می باشد.
نکته1
مضرات انار: کسانی که سرد مزاج هستند نباید در خوردن انار افراط کنند زیرا معده را سست و ایجاد نفخ می کند. این گونه افراد باید انار را با زنجبیل بخورند.
جوشانده ی پوست درخت و پوست ریشه آن که برای رفع کرم بکار می رود ممکن است ایجاد سرگیجه و استفراغ کند.
نکته 2
انار یکی از میوه هایی است که در کتب مقدس چندین بار نام آن ذکر شده است.
احادیث در مورد انار:
پیامبر خدا(ص): انار مهتر همه میوه هاست و هرکس یک انار بخورد، چهل پگاه شیطان خویش را به خشم می آورد.
امام علی(ع): در هر دانه انار چون در معده جای می گیرد، حیاتی برای قلب و فروغی برای نفس است و شیطانی را که وسوسه نام دارد چهل شب بیمار می کند.
امام صادق(ع): چهار چیز اعتدال طبع می بخشد: انار سورانی(مکانی در عراق)، خرمای فارس پخته شده، بنفشه و کاسنی
امام صادق(ع): هرکس در هنگام خفتن، یک انار بخورد تا صبح جانش در امان است.
امام کاظم(ع): از جمله چیزهایی که آدم به فرزندش سفارش کرد، این بود که به وی فرمود: بر تو باد انار؛ چرا که اگر گرسنه باشی و آن را بخوری، سبزه ات کند، و اگر در حالی که سیری، آن را بخوری غذا بر تو گوارا می سازد.
پیامبر خدا(ص): انار را به پیه آن بخورید، چرا که شست و شو دهنده معده است.
امام علی(ع): انار را به پیه آن بخورید، چرا که معده را پاک می کند و هیچ دانه ای (از انار) در معده انسان مسلمان جای نمی گیرد، مگر این که آن را روشن می سازد و تا چهل پگاه شیطان و وسوسه را از آن دور می کند.
امام صادق(ع): انار را به پیه بخورید، چرا که معده را می پالاید و ذهن را افزون می کند.
امام عسگری(ع): پس از حجامت، انار بخور، اناری شیرین، چرا که خون را فرو می نشاندو خون را در درون تصفیه می کند.
آخه چرا؟
چرا دیگه نمیتونم چیزی بنویسم ( بتایپم)
شاید به خاطر اون پلی کوپی هایی یه که مطالب وبلاگ بعضی ها رو بدون اجازه یا لینک تو پارانتز می کنترل وی ام.
شاید اونا منو نفرین کرده باشند.
یا شایدم تقصیر معلم ریاضی مون باشه که هی به من گیر میده که چرا درس نخوندی؟!
یا شاید تقصیر دختر همسایه است که زیر چشمی به من نگاه می کنه !
شاید هم تقصیر رژیم صهیونیسمی (سهیونیستی) که به کشور های همسایه زور می گه .
یا شاید تقصیر کیبوردمه که هر از چند گاهی قفل میشه.
یا شاید تقصیر این سایت های سورفیه که من می خوام با اونا کسب درآمد از اینترنت کنم و میلیاردر شوم.
یا شاید تقصیر اونی باشه که مطالبم رو نمی خونه !
یا نه شاید تقصیر تو باشه که مطالب رو می خونی و ایراداشو نمیگی (نظر نمیدی)
شاید اشتباه میکنم وتقصیر ملا نصر الدینه که از من با مزه تره !
شایدم تقصیر خودمه که چیز جالبی نمی تونم بنویسم !
یا شاید مدیر پارسی بلاگ که نوشته ها مو نمی خونه !؟
شاید تقصیر پشه ها است چون رفتن مسافرت !
شاید تقصیر گربه ها ست چون دنبال موشن !
تقصیر خورشید است چون اون دور کره زمین نمی چرخه ! ( خدا رحمت کنه گالیله)
تقصیر خودکارم است چون خیلی وقته رفته و منو تنها گذاشته !
یاشاید....
.................................................................................................................................................
کافیه یه گناه باشه تا هزاران گناه کار پیدا بشند .
کافیه یه مطلب بنویس و هزاران مطلب به فکرت بیاد.
کافیه نظرتو به من بگی و هزاران تشکر ازت بکنم .
خوب امتحانات خرداد ما هم از همین 25 اردیبهشت شروع میشه ومن هم دیگه نمی تونم مطلب جدیدی بنویسم اگه خواستید آرشیوات وبلاگ رو یه بار دیگه بخونید ضرر نمی کنید ( به جز پول اکانت و پول اینترنت)
یه مطلب دیگه که الان یادم اومد اینکه میگن تعرفه اینترنت رو میخواهند کم بکنند تو کدوم ولایته اگه تو تهران ارزون میکنند پس خوش به حال پسر خالم !
اینم بگم که من برای این وبلاگ زحمات (جمع زحمه) زیادی کشیدم که بیش از 90% اون زحمت مالی بود که بابام کشیده ( تشکر می کنم از پدر مهربانم)
پول اتصال به اینترنت در شهر ما تقریبا ساعتی 800 تومان تموم میشه تو کافی نت هم ساعتی 700 تومان .
حالا به نظر شما برای بدست آوردن پول به روز کردن این وبلاگ چی کار کنم؟(نگو که به روز نکنم!)
امید من به کسی است که: { راه حل مناسبی برای کسب خرج و مخارج وبلاگ داشته باشه }
هر کاری (با مزد خوب) هم داشتید من نوکرتونم (به جز نوکری)
پسر خالم میگه اگه لینکت را تو هر مطلبت بذاری بازدیدت زیاد می شه !?!?!?!???!:
www.parantez.parsiblog.com
ما ز بالاییم و بالا میرویم. ( میگن اینجوری کلاس ({دوم ریاضی هستم}) وبلاگ بالا میره )